هنگام ریزش یا سقوط بورس چه کنیم؟
توصیهها و راهکارهایی برای نجات از روزهای منفی و افت بازار | بورس به زبان ساده
فعالان باتجربه بازار سرمایه میدانند که سکه بورس دو رو دارد و یک روز ممکن است همه قیمتها صعودی باشند و فردای همان روز بازار یک روند اصلاحی یا ریزشی آغاز کند که بهش میگویند سقوط بورس یا چیزی شبیه به این عبارتها. معاملهگران و سرمایهگذاران موفق نه در روزهای مثبت و سبز هیجانزده میشوند و نه در روزهای منفی و قرمز افسردگی میگیرند.
آنها میدانند روی چه چیزی سرمایهگذاری کردهاند و برای سرمایهگذاریشان برنامه و استراتژی دارند. آنها قبل از خرید سهام مورد نظرشان، صورتهای مالی شرکت را بهدقت خواندهاند و متغیرهای اقتصاد کلان را هم بهخوبی رصد میکنند. این افراد ریسکهایشان را مدیریت کردهاند تا در افتوخیزهای موقتی بازار سهام دچار هیجان و استرس نشوند. آنها جوری سرمایهگذاری کردهاند که هر چه شد، شبها خواب راحت داشته باشند.
علت منفی بودن بازار بورس چیست؟
قبل از هر چیز باید به این نکته دقت داشته باشیم که در بازار بورس، قیمتها را عرضه و تقاضا تعیین میکند. به زبان خیلی ساده، وقتی در بازار خریداران دست بالا را پیدا میکنند، از یکدیگر سبقت میگیرند و هر روز قیمتهای بالاتری برای خرید سهام مورد نظرشان پیشنهاد میدهند (مثل حراجیها که خریداران صف کشیدهاند و برای خرید کالای مورد نظرشان آنقدر با یکدیگر رقابت میکنند تا آن کالا به بالاترین قیمت فروخته شود). زمانی هم که فروشندگان در بازار زیاد میشوند، سعی میکنند هر طور شده سهامشان را بفروشند و ممکن است حاضر شوند هر روز قیمتی پایینتر از قیمت روز قبل پیشنهاد بدهند.
اما چه چیزی باعث میشود کسی در طرف خرید قرار بگیرد و بخواهد هر طور شده سهمی را بخرد، یا برعکس در طرف فروش قرار بگیرد و بخواهد زودتر از بقیه (و با قیمتی ارزانتر از دیگران) سهمش را بفروشد؟
راستش پاسخهای بسیار متفاوتی به این پرسش میتوان داد و شاید حتی دو نفر در بورس پیدا نکنید که دلیلشان برای خرید یا فروش دقیقا مشابه باشد. زیبایی و تفاوت بازار بورس هم همین است و برآیند رفتار خریداران و فروشندگان است که کلیت بازار را میسازد. اما بهطور کلی میشود دو دلیل اصلی برای خریدار بودن یا فروشنده بودن سهامداران آورد؛ ۱. رفتار هیجانی و ۲. رفتار بر مبنای تحلیل و استراتژی.
رفتارهای هیجانی در روزهای مثبت و منفی بورس
وقتی گروه کوچکی از خریداران، به هر دلیلی، شروع به خریدن سهمی میکنند، قیمت آن سهم افزایش مییابد و همین افزایش قیمت توجه افراد بیشتری را جلب میکند. رفتهرفته هیجانی پیرامون این سهم خاص شکل میگیرد و هر روز افراد بیشتر و بیشتری خواهان خرید آن سهم میشوند. منطقشان هم این است که این سهم هر روز گرانتر میشود و اگر این سهم را بخریم سود خواهیم کرد و اگر نخریم جا خواهیم ماند. چنین هیجانی میتواند باعث رشد چند صد درصدی قیمت سهم شود، بهطوری که قیمت سهم و ارزش بازار شرکت دیگر هیچ تناسبی با مولفههای بنیادی آن شرکت نداشته باشد. در این حالت است که گفته میشود قیمت سهم بالای ارزش ذاتی است یا حباب دارد و غیره.
نکته: ارزش ذاتی یا حبابی بودن قیمت تا حدودی نسبی است. یعنی ممکن است قیمت سهمی از نظر کسی حبابی و از نظر نفر دوم ارزنده باشد. بیشتر اوقات همین تفاوت دیدگاه است که باعث میشود معاملات شکل بگیرد. ولی بهطور کلی هرچه قیمت سهم بالاتر میرود، ممکن است تعداد بیشتری از فعالان بازار به این نتیجه برسند که آن سهم در آن قیمت ارزنده نیست (با این فرض که مولفههای بنیادی آن شرکت متحول نشده باشند).
بنابراین هرچه قیمتها بالاتر میرود (اگر تحول بنیادی جدی رخ نداده باشد)، فروشندههای بالقوه بیشتر و خریداران بالقوه کمتر میشوند. تا اینکه در انتهای این روند قدرت فروشندگان به قدرت خریداران میچربد و قیمتها شروع به ریزش میکند. وقتی هم که قیمتها نزولی میشوند، خریداران قبلی از ترس اینکه مبادا سودشان را از دست بدهند، در طرف فروش قرار میگیرند تا هرچه زودتر از سهم خارج شوند. این کاهش قیمت میتواند به قدری ادامه داشته باشد که قیمت سهم دوباره به محدوده ارزندگی و حتی پایینتر برسد. در این حالت دوباره سروکله خریداران پیدا میشود و قیمت سهم در یک محدوده مشخص (که تحلیلگرهای تکنیکال به آن محدوده حمایتی میگویند) متعادل میشود.
رفتار بر مبنای تحلیل و استراتژی در روزهای سقوط بورس
سرمایهگذاران و معاملهگران باتجربه سعی میکنند پیش از خرید سهام هر شرکتی، تحلیلی دقیق و جامع از آن شرکت و روند آتی آن داشته باشند. آنها دقیقا میدانند به چه دلیلی سهام این شرکت را میخرند و انتظار دارند در بلندمدت بازدهی معقولی از سهمشان کسب کنند. آنها آمادگی روزهای هیجانی بازار را دارند و با استراتژیهای مختلف سعی میکنند بهترین بازدهی را از سهامشان کسب کنند.
یکی از معروفترین حکمتهای بازار سهام این است: مردم قیمت همه چیز را میدانند، اما ارزشش را نه. سرمایهگذاران حرفهای تلاش میکنند ارزش ذاتی سهام مورد نظرشان را به دست بیاورند و وقتی ببینند قیمت سهام مورد نظرشان پایینتر از ارزش ذاتی است، اقدام به خرید میکنند. برعکس، زمانی که قیمت سهامشان در بازار زیادی بالا میرود و اختلاف قابل توجهی با ارزش ذاتی پیدا میکند، بخشی از سهامشان یا تمام آن را در بازار میفروشند.
به این ترتیب، زمانی که قیمتها بهصورت هیجانی رشد کردهاند و سهام شرکتها بالاتر از ارزش ذاتی معامله میشوند، حرفهایها خونسردانه مشغول فروشند و وقتی هم که قیمتها ریزش میکنند (همان سقوط بورس خودمان) و زیر ارزش ذاتی میآیند، دوباره این فعالان باتجربه هستند که با خیال راحت اقدام به خرید میکنند.
بهترین شرکت های سبدگردان بورس را اینجا مقایسه کنید
خطر ریزش بورس چقدر است؟
بورس ایران تا حد زیادی از نرخ دلار و قیمتهای جهانی تاثیر میگیرد. تا زمانی هم که چشمانداز نرخ دلار و قیمتهای جهانی (قیمت جهانی کالاهایی از قبیل مس و روی و سنگ آهن، محصولات فولادی و فرآوردههای پتروشیمی) رو به رشد باشد، تقریبا میشود گفت بورس ایران صعودی خواهد بود. هر عاملی هم که باعث شود نرخ دلار یا قیمت جهانی محصولات کاهش یابد، میتواند عاملی برای ریزش بورس (لااقل در کوتاهمدت) باشد.
در شرایط فعلی چشم فعالان بازار بیش از هر چیز به این دو عامل (نرخ دلار و قیمتهای جهانی) دوخته شده و در گزارشهای یکماهه و سهماهه و ششماهه به دنبال تاثیر این دو عامل بر روند سودسازی شرکتها هستند. تا وقتی هم که این دو عامل مثبت باشند، روند فعلی بازار بورس، فارغ از اصلاحهای ریز و درشت، میتواند صعودی باشد. البته نه تا هر قیمتی! افراد باتجربه هر چقدر قیمتها بالاتر میروند، با دقت بیشتری به مولفههای تاثیرگذار بر رشد بازار توجه میکنند و سعی میکنند بخشی از سودشان را از بازار خارج کنند تا در موجهای اصلاحی سودشان را از دست ندهند. بدیهی است که در صورت منفی شدن این دو عامل، احتمال میرود بازار برای مدتی وارد اصلاح یا ریزش شود.
البته هیچ بازاری نمیتواند دائما صعودی باشد و برای هر موج صعودی، سقفی وجود دارد. برعکس، هیچ نزولی هم دائمی نیست و روندهای نزولی هم همیشه در نقطهای به پایان میرسند. هیچ عاملی هم تا ابد وضعیت ثابتی ندارد و هر چیزی میتواند در طول زمان تغییر کند. در هر مقطعی هم باید به دنبال عوامل تاثیرگذار بود و بر اساس این عوامل برنامهریزی کرد.
مثلا ممکن است در آیندهای نه چندان دور شاهد رونق اقتصادی در ایران باشیم، رونقی که با رشد و توسعه شرکتهای ایرانی و در نتیجه افزایش درآمد و سودشان همراه باشد. مشخص است در چنین شرایطی هم بازار بورس میتواند به رشد خود ادامه بدهد و جبران روزهای سقوط بورس بشود.
نکته: روشن است که این دو عامل (افزایش نرخ دلار و افزایش قیمتهای جهانی) بیش از همه درباره شرکتهایی صدق میکند که از قیمتهای جهانی و نرخ دلار تاثیر مستقیم میگیرند. مانند فلزیها، معدنیها و پتروشیمیها. در بین شرکتهای دیگر باید به دنبال سایر مولفههای سودآوری باشید. مانند طرح توسعه، راهاندازی خط تولید جدید، افزایش نرخ محصولات، افزایش سرمایه جذاب و غیره.
در روزهای منفی بازار چه کار کنیم؟
اگر سبدی از سهام بنیادی (سهامی که چشمانداز سودآوری مناسبی دارند) انتخاب کرده باشیم و این سهمها را در قیمتهای مناسب خریداری کرده باشیم، در روزهای منفی بازار و سقوط بورس میتوانیم با خیال راحت سهامداری کنیم و هر روز به تابلوی معاملات چشم ندوزیم. اگر هم پول نقد داشته باشیم، میتوانیم منتظر پایان اصلاح بمانیم و وقتی کف قیمتها مشخص شد، با خیال راحت اقدام به خرید سهام مورد نظرمان کنیم. اگر بتوانیم پایان روندهای اصلاحی (چه کوتاهمدت، چه بلندمدت) را تشخیص بدهیم -که همیشه هم کار آسانی نیست- میتوانیم سودهای خوبی از بازار سهام بگیریم.
همه چیز درباره روش مارتینگل در بورس
چگونه سقوط بازار سهام را پیشبینی کنیم؟
راستش پیشبینی دقیق زمان سقوط بورس (یا حتی رشد بازار) امکانپذیر نیست. روزانه ممکن است میلیونها نفر در بازار بورس مشغول خریدوفروش سهام باشند و رشد یا نزول بازار حاصل برآیند رفتار تمام این افراد است و پیشبینی دقیق رفتار چند میلیون نفر ناممکن است. اما هرچه بازار بالاتر میرود، تعداد کسانی که حدس میزنند بهزودی بازار دچار ریزش خواهد شد بیشتر میشود، تا اینکه فعالان اصلی برای مدتی از بازار خارج میشوند و سرانجام قیمتها رو به کاهش میگذارند.
هیچ بازاری نمیتواند دائما صعودی باشد و برای هر موج صعودی، سقفی وجود دارد. برعکس، هیچ نزولی هم دائمی نیست و روندهای نزولی هم همیشه در نقطهای به پایان میرسند
اما در حالت کلی با ترکیبی از روشهای تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوانید تا حدودی به نشانههای اصلاح بازار پی ببرید و در اینگونه مواقع بخشی از سرمایهتان را از بازار خارج کنید. یکی از چیزهایی که تحلیلگران بنیادی به آن توجه میکنند نسبت P/E یا قیمت به سود است. اگر قیمت سهام یک شرکت نسبت به سود سالانه آن شرکت بالا برود و به سطحی برسد که دیگر توجیهپذیر نباشد، یکی از نشانههای اصلاح قیمت آن شرکت خواهد بود. مثلا شرکتی را در نظر بگیرید که قیمت سهامش ۲۰۰۰ تومان است و سالانه ۲۰۰ تومان سود میسازد. در این صورت، P/E این شرکت ۱۰ واحد خواهد بود. اکنون اگر در گذشته P/E این شرکت بین ۴ تا ۵ واحد بوده باشد، نسبت P/E بالا یکی از نشانههای اصلاح قیمت سهام آن شرکت خواهد بود.
تحلیلگران بنیادی نسبت P/E را برای کل بازار هم حساب میکنند و در صورت بالا بودن این نسبت، هشدار میدهند که قیمتها ممکن است کاهش یابند. مثلا اگر P/E بازار در گذشته بهطور متوسط در حدود ۱۰ واحد بوده باشد و در حال حاضر P/E بازار به ۲۵ واحد رسیده باشد، یکی از نشانههای اصلاح خواهد بود.
تحلیلگران تکنیکال هم ابزارهای بسیار زیادی برای تشخیص انتهای روند دارند. دو نمونه از این ابزارها، خط روندها و میانگینهای متحرک هستند. تحلیلگران تکنیکال هر روز چشمشان به نمودار قیمت سهام و شاخصهای بازار است و اگر ببینند قیمتها به پایین خط روندهای صعودی یا میانگینهای متحرک نفوذ کردهاند، هشدار میدهند که امکان ریزش بازار وجود دارد.
نکته: گفتیم که نمیشود زمان دقیق اصلاح بازار را پیشبینی کرد (چه صعود و چه سقوط بورس). سرمایهگذاران حرفهای هم معمولا تلاش نمیکنند زمان دقیق اصلاح بازار را حدس بزنند. آنها وقتی احساس میکنند پایان یک روند صعودی نزدیک است، بخشی از سرمایه خودشان را از بازار خارج میکنند و منتظر میمانند تا بازار اصلاح کند. سپس در پایان روند اصلاحی بخشی از سهامی را که فروختهاند، دوباره میخرند. این افراد به جای اینکه رفتار بازار را پیشبینی کنند، تلاش میکنند رفتار خودشان را با رفتار بازار تطبیق بدهند.
اگر سبدمان وارد ضرر سنگین شد چه کار کنیم؟
معمولا در اواخر موجهای صعودی تازهواردان بازار بورس دچار زیان میشوند. این دسته از افراد معمولا از دیگران شنیدهاند که بازار بورس جای خوبی برای سود کردن است و میشود بهراحتی سودهای افسانهای به دست آورد. اما وقتی این افراد وارد بازار بورس میشوند، انتهای روند صعودی و یک اصلاح شدید در انتظارشان است. چنین اصلاحی میتواند تا ۵۰ درصد از قیمت سهام هم باشد و بهراحتی سرمایه تازهواردان را نصف کند. اگر شما در این دسته قرار میگیرید، نگران نباشید! ضرر بورس را فقط خود بورس میتواند جبران کند. اما باید از این به بعد نکتههای مهمی را در نظر داشته باشید.
- فعالیت در بازار بورس یکی از تخصصیترین مشاغل دنیاست و برای کسب سود مداوم در این بازار باید مانند یک شغل دائم به آن نگاه کنید. اگر فرصت این کار را ندارید، بهتر است سرمایهتان را وارد صندوقهای سهامی و مختلط کنید. مدیریت این صندوقها به عهده افراد حرفهای است که تلاش میکنند بیشترین بازدهی را از بازار کسب کنند. شما هم با سرمایهگذاری در این صندوقها میتوانید با خیال راحت در بازدهی این صندوقها سهیم شوید.
- اگر تصمیم دارید در بازار بمانید و خودتان به خریدوفروش مستقیم سهام بپردازید، باید به دنبال یادگیری باشید. به هر زیانی هم که از طرف بازار میبینید باید بهعنوان درس و تجربه نگاه کنید و سعی کنید اشتباههای خودتان را بپذیرید و در آینده تکرار نکنید. دائما در حال یادگیری باشید و سعی کنید به مرحلهای برسید که بتوانید سودآوری شرکتها را تحلیل کنید و به ارزش ذاتیشان پی ببرید.
- اگر هماکنون سبد سهامتان وارد ضرر سنگین شده و دارید با گوشت و پوستتان سقوط بورس را تجریه میکنید، مهمترین کار این است که تشخیص بدهید سهامی که انتخاب کردهاید چه مولفههایی برای رشد سودآوری دارد. اگر نگاهتان به آینده شرکت مثبت است، میتوانید با خیال راحت از فرصتهای پیش آمده برای کاهش میانگین خرید استفاده کنید (یعنی مقدار دیگری از سهام آن شرکت را بخرید تا میانگین خریدتان پایینتر بیاید). ولی اگر به آینده شرکت امیدوار نیستید و به این نتیجه رسیدهاید که در خرید سهام آن شرکت دچار اشتباه شدهاید، بهتر است منتظر موج صعودی بعدی بمانید و بعد از اینکه قیمت سهمتان کمی رشد کرد، بهطور کامل از آن سهم خارج شوید. نگران اشتباههایتان نباشید. در بازار بورس همه ممکن است اشتباه کنند. اما کسانی برندهاند که زودتر به اشتباه خودشان پی ببرند و سعی کنند آن اشتباه را تکرار نکنند.
نکته: در روندهای نزولی و سقوط بورس برای خرید سهام مورد نظرتان هرگز عجله نکنید. ممکن است بعد از ۲۰ درصد افت قیمت یک سهم فکر کنید دیگر امکان ندارد قیمت سهم پایینتر بیاید و اقدام به خرید کنید. ولی ممکن است بهراحتی قیمت آن سهم ۲۰ درصد دیگر افت کند و زیان بیشتری متوجه سبد سهامتان شود. اجازه بدهید قیمتها تا جای ممکن پایین بیایند و نشانههای برگشت بازار ظاهر شود. سپس با خیال راحت اقدام به خرید کنید.
هنگام ریزش بورس چه کارهایی نکنیم؟
بازارهای بورس دنیا همیشه دورههای اصلاحی و ریزشی دارند، همه با سقوط بورس مواجه میشوند، در این دورهها بیشترین فشار روحی و روانی به سهامداران وارد میشود. اما در اینگونه مقاطع ممکن است سهامداران و سرمایهگذاران در معرض رفتارهایی باشند که میتواند به ضرر و زیان بیشتر آنها منجر شود.
- از کارهایی که فکر میکنید باعث به هم خوردن آرامشتان میشود اجتناب کنید. مثلا به تابلو معاملات چشم ندوزید و روزی یکی دو بار قیمتها را نگاه کنید. دلایلتان برای خرید سهام موجود در سبدتان را مرور کنید و ببینید آیا این دلایل هنوز هم برقرارند یا نه. خلاصه اینکه هر کاری میتوانید انجام بدهید تا آرامشتان از بین نرود.
- به اخبار و شایعات بورسی توجه نکنید. بخش بزرگی از اخبار و شایعات بورسی هیچ فایدهای جز ایجاد هیجان و از بین بردن آرامش ندارند. در اینگونه مواقع کافی است حواستان به مولفههای تاثیرگذار باشد و بس. عوامل تاثیرگذار هم چیزی نیستند که روندشان بهراحتی تغییر کند. بنابراین نیازی نیست که هر لحظه سایتها و کانالهای بورسی را نگاه کنید و اخبار اقتصادی را کلمهبهکلمه دنبال کنید. اگر عوامل بنیادی و تاثیرگذار تغییری نکند، این اخبار در بهترین حالت نوسانی زودگذر در قیمتها ایجاد خواهند کرد.
- حد ضرر را فراموش نکنید. اگر برای سهام موجود در سبدتان حد ضرر تعیین کردهاید، به حد ضررها پایبند باشید. (سادهترین روش برای تعیین حد ضرر این است که مثلا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خریدتان را به عنوان حد ضرر در نظر بگیرید و وقتی قیمت پایینتر از این حد ضرر رفت، اقدام به خروج از سهم کنید).
- وسوسه خرید را کنار بگذارید. وقتی قیمتها در روند کاهشی قرار میگیرند، بسیاری از سهامداران تازهوارد برای خرید وسوسه میشوند. حتی با فرض اینکه نسبت به وضعیت بنیادی شرکت اطمینان دارید، برای خرید عجله نکنید. اجازه بدهید قیمتها تا جای ممکن افت کنند و سپس اقدام به خرید کنید. به قول بورسیها، چاقو را در حال افتادن نگیرید؛ اجازه بدهید چاقو روی زمین بیفتد و بعد آن را بردارید.
چگونه ضرر خود را در سقوط بورس کم کنیم؟
سادهترین راه برای کاهش ضرر در دورههای اصلاحی بازار یا زمانهای سقوط بورس کم کردن میانگین خرید است، البته به این شرط که نکات مربوط به این روش را در نظر داشته باشید. ولی روش کلی میانگین کم کردن به این شکل است: فرض کنید ۲ میلیون تومان از سهام شرکتی را در قیمت ۱۰۰۰ تومان خریدهاید. در این حالت (با صرف نظر از کارمزد معاملات)، شما ۲۰۰۰ برگه سهم از سهام شرکت مورد نظرتان را خریداری کردهاید و میانگین خریدتان همان ۱۰۰۰ تومان به ازای هر سهم است. بعد از مدتی قیمت سهم ۲۰ درصد افت کرده و به ۸۰۰ تومان رسیده است. اکنون میتوانید مقدار دیگری از سهام شرکت (مثلا به اندازه چهار میلیون تومان) را بخرید تا میانگین خریدتان کمتر شود (در این مثال میانگین خریدتان حدود ۸۵۷ تومان به ازای هر سهم خواهد بود). به این ترتیب، در صورت برگشت روند قیمت سهم، بهراحتی وارد سود خواهید شد.
نکته ۱: برای هر سهمی از سبدتان وزن مشخصی در نظر بگیرید. مثلا چیزی بین ۱۵ تا ۲۰ درصد. حتی اگر میخواهید میانگین کم کنید، هیچوقت اجازه ندهید ارزش سهامی که میخرید از این سقف تجاوز کند. برای همین است که افراد با تجربه از قبل تصمیم میگیرند که چه مبلغی را (مثلا ۱۰ میلیون تومان) به یک سهم اختصاص بدهند. سپس این مبلغ را به ۲ یا ۳ قسمت تقسیم میکنند و در ۲ یا ۳ مرحله یا پله اقدام به خرید میکنند. برای نمونه ممکن است شخصی بخواهد ۱۰ میلیون تومان از سهام شرکت فولاد مبارکه را بخرد. این شخص ۱۰ میلیون تومانش را به ۳ قسمت ۲، ۳ و ۵ میلیون تومانی تقسیم میکند و در هر مرحله یک بخش از این پول را به خرید سهام فولاد اختصاص میدهد. به این روش اصطلاحا خرید پلهای میگویند.
نکته ۲: در محدودههای حمایتی اقدام به کم کردن میانگین کنید. در بازههایی که قیمت سهام روند نزولی سنگین دارد، سعی نکنید میانگینتان را کم کنید. اجازه بدهید قیمت تا جای ممکن پایین بیاید و به یک سطح حمایتی برسد و بعد پله دوم یا سوم را بخرید.
نکته ۳: حتی اگر میخواهید بهصورت پلهای خرید کنید، حد ضرر داشته باشید. زمانی که قیمت سهام شرکتی، به هر دلیلی، وارد روند نزولی بلندمدت شود، هر چقدر هم میانگین کم کنید فایدهای ندارد. با این کار فقط به تعداد سهامتان از آن شرکت اضافه میشود و در نهایت تعادل سبد سهامتان به هم میخورد. این امکان هم وجود دارد که تا مدتها روند نزولی آن سهم تمام نشود و زمانی طولانی درگیر آن سهم بمانید، بدون اینکه سودی کسب کرده باشید.
چگونه در زمان ریزش شاخص بورس سود کنیم؟
راستش کسب سود در دورههای سقوط بورس کار سادهای نیست. این امکان وجود دارد که بعضی از سهمها در زمان اصلاح شاخص، صعودی باشند، ولی تشخیص این سهمها کار سادهای نیست. از طرف دیگر، روندهای صعودی در بازار اصلاحی، معمولا ناپایدار و زودگذر هستند. اگر هم بخواهید از این شاخه به آن شاخه بروید و به دنبال تکسهمهایی باشید که در روزهای نزولی بورس، صعودی باشند، ممکن است بهراحتی سودهای قبلی را هم از دست بدهید. از این گذشته، اگر زیاد خریدوفروش کنید، کارمزد معاملاتتان هم بالا خواهد رفت و بخشی از سودهای قبلیتان هم خرج کارمزد خواهد شد.
هدف اصلی معاملهگران حرفهای در بازار نزولی، سود کردن نیست. بلکه در چنین بازارهایی حالت تدافعی میگیرند و سعی میکنند کمتر از کلیت بازار ضرر بدهند. افراد باتجربه تلاش میکنند سهامی در سبدشان داشته باشند که در روزهای نزولی کمترین افت قیمت را داشته باشند. آنها بهگونهای عمل میکنند که همیشه به مقداری پول نقد دسترسی داشته باشند و در انتهای روندهای اصلاحی، از این پول نقد برای خرید سهام ارزنده و اصلاح سبد استفاده میکنند.
بنابراین شما هم بهتر است در روزهای ریزش بورس، فکر سود کردن را کنار بگذارید و به فکر حفاظت از سبدتان و کاهش ریسکهای ناشی از نوسان بازار باشید.
استفاده کردیم.