آیا تورم منفی برای اقتصاد ضرر دارد؟
تورم منفی زمانی اتفاق میافتد که قیمتها در طول زمان کاهش بیابند. تورم منفی در طرف مقابل تورم مثبت قرار دارد که به افزایش قیمتها اشاره میکند. عوامل مختلفی از جمله افزایش بهرهوری و فراوانی کالاها، کاهش کلی تقاضا یا کاهش عرضه پول میتوانند در ایجاد تورم منفی تأثیرگذار باشند. به بیان سادهتر، تورم منفی به این معنی است که سطح کلی قیمتها کاهش یافته و قدرت خرید پول افزایش پیدا کرده است. در این مطلب از رده به شما میگوییم که آیا این موضوع برای اقتصاد مضر است یا خیر.
مفهوم تورم منفی
تغییرات در قیمت مصرفکننده را میتوان در آمارهای اقتصادی گردآوری شده در اکثر کشورها با مقایسه تغییرات در سبدی از کالاها و محصولات متنوع تحت یک شاخص مشاهده کرد. به عنوان مثال در ایالات متحده، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) رایجترین شاخص برای ارزیابی نرخ تورم است. زمانی که شاخص در یک دوره نسبت به دوره قبل کمتر باشد، سطح عمومی قیمتها کاهش یافته است و این نشان میدهد که اقتصاد با تورم منفی روبرو است. کاهش سطح عمومی قیمتها نه تنها به مردم اجازه میدهد تا بیشتر مصرف کنند، بلکه میتواند با تقویت عملکرد پول به عنوان واحد ارزشمند و تشویق مردم به پسانداز کردن، منجر به ثبات اقتصادی شود.
نکته: لازم به ذکر است که تحت شرایط خاص، تورم منفی سریع میتواند منجر به کاهش کوتاهمدت فعالیتهای اقتصادی شود. اما به طور کلی، تورم منفی معمولاً نشاندهنده یک اقتصاد سالم و رو به رشد است که منعکسکننده پیشرفت تکنولوژیکی، فراوانی و سطح بالای استانداردهای زندگی است.
علل و آثار
اگر همانطورکه میگویند تورم مثبت نتیجه وجود پول بیش از حد در ازای کالاهای معدود در اقتصاد باشد، پس تورم منفی را میتوان به وجود کالاها و خدمات در ازای میزان عرضه پول ثابت یا کم تعریف کرد. این به آن معنی است که تورم منفی میتواند در نتیجه افزایش میزان عرضه کالاها و خدمات و یا عدم افزایش (کاهش) میزان عرضه پول ایجاد شود. در هر صورت، اگر قیمتها در سطح پایین تعدیل شوند، به طور کلی سطح قیمت کاهش مییابد.
افزایش میزان عرضه کالاها و خدمات در یک اقتصاد معمولاً ناشی از پیشرفت فناوری، کشف منابع جدید یا افزایش بهرهوری است. قدرت خرید مصرفکنندگان در طول زمان افزایش مییابد و استانداردهای زندگی مطابق آنها بالا میرود چون ارزش روزافزون دستمزد و درآمد کسب و کارشان به آنها امکان خرید، استفاده و مصرف بیشتر و با کیفیتتر کالاها و خدمات را میدهد. این بیشک یک روند مثبت برای اقتصاد و جامعه به طور کلی است.
گاهی اوقات، برخی از اقتصاددانان ابراز نگرانی کردهاند که کاهش قیمتها به طور متناقضی مصرفکنندگان را به منتظر ماندن و تأخیر انداختن خرید به امید کاهش قیمتها در آینده ترغیب میکند. با این حال، شواهد اندکی وجود دارد که نشان دهد این امر واقعاً در دورههای عادی رشد اقتصادی همراه با کاهش قیمتها به دلیل بهبود بهرهوری، فناوری یا در دسترس بودن منابع رخ دهد.
علاوه بر این، اکثریت قریب به اتفاق محصولات مصرفی را کالاها و خدماتی تشکیل میدهند که حتی اگر مصرفکنندگان بخواهند هم نمیتوانند خریدشان را به آینده موکول کنند مانند غذا، پوشاک، خدمات مسکن، حمل و نقل و مراقبتهای بهداشتی. فراتر از این نیازهای اساسی، حتی برای هزینههای تجملی و اختیاری، مصرفکنندگان تنها در صورتی کمتر خرج خواهند کرد که بدانند کاهش سطح قیمتها به آنها فرصت بیشتر و بهتری برای انجام خریدهای آتی خواهد داد.
آشنایی با انواع پیامک بانکی و هزینه آن
بدهی، سفتهبازی و تورم منفی بدهی
تحت شرایط خاص، تورم منفی همچنین میتواند در طول دورههای بحران اقتصادی و پس از آن رخ بدهد. در یک اقتصاد به شدت وابسته به پول که در آن بانک مرکزی یا سیستم بانکی دائماً درگیر گسترش و افزایش عرضه پول در اقتصاد هستند، اتکا به اعتبارات جدید ایجاد شده برای تأمین مالی عملیات تجاری، مخارج مصرفکننده و سفتهبازی مالی منجر به ایجاد تورم مداوم در قیمت کالاها، اجاره بها، دستمزدها، قیمت مصرفکننده و قیمت داراییها میشود. سرمایهگذاری بیشتر شکل سفتهبازی به خود میگیرد و فعالیتهای اقتصادی سالم متوقف میشوند. به همین ترتیب، فعالیتهای تجاری به گردش پول و اعتبارات تازه ایجاد شده به جای پسانداز واقعی برای تأمین مالی وابسته میگردد. همچنین مصرفکنندگان به جای این که از پساندازهایشان استفاده کنند، بیشتر به گرفتن قرضهای سنگین روی میآورند. در نتیجه، شرایط برای ایجاد تورم منفی بدهی فراهم میشود.
در این وضعیت، یک شوک اقتصادی واقعی یا اصلاح نرخ بهره بازار میتواند بر کسبوکارهای بدهکار، مصرفکنندگان و سفتهبازان فشار بیاورد. برخی از آنها در گردش، تأمین مالی مجدد یا پرداخت بدهیهای مختلف خود مانند وامهای تجاری، وام مسکن، وام خودرو، وام دانشجویی و غیره دچار مشکل میشوند. معوقات و نکولهای ناشی از آن منجر به جریمه خوردن افراد و خورده شدن بخشی از عرضه انباشته اعتبار در گردش اقتصادی توسط وامدهندگان میشود.
ترازنامه بانکها متزلزلتر شده و سپردهگذاران ممکن است به فکر برداشت وجوه خود به صورت پول نقد در صورت ورشکستگی بانک باشند. در نتیجه نبود ذخایر نقدی کافی در بانکها برای تأمین وام ممکن است مردم یکی پس از دیگری حسابهای خود را خالی کنند چون بانک دیگر نمیتواند به تعهدات خود عمل کند. همزمان با شروع فروپاشی مؤسسات مالی، نقدینگی حذف و وامگیرندگان بدهکار بیشتر از قبل ناامید میشوند. چنین کاهشی در عرضه پول و اعتبار، توانایی مصرفکنندگان، کسبوکارها و سفتهبازان را برای ادامه قرضگیری و افزایش سطح قیمت داراییها و کالاهای مصرفی کاهش میدهد. این موضوع منجر به کاهش قیمت کالاهای مصرفی میشود.
کاهش قیمتها فشار بیشتری بر کسبوکارها، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران بدهکار وارد میکند. چون ارزش اسمی بدهیهای آنها در حالی که ارزش اسمی مربوط به درآمدها، دستمزدها تحت تأثیر تورم منفی قرار میگیرد، ثابت میماند. بنابراین چرخه بدهی و کاهش قیمتها همچنان ادامه مییابد. در کوتاهمدت، روند تورم منفی بدهی منجر به وقوع موجی از ورشکستگیهای تجاری، ورشکستگی شخصی و افزایش بیکاری میشود. اقتصاد دچار رکود شده و با کاهش مصرف و سرمایهگذاری که از طریق بدهی تأمین میشود، تولید اقتصادی کند میشود.
آیا تورم منفی بدتر از تورم مثبت است؟
بستگی دارد. تورم منفی در صورتی میتواند بدتر از تورم مثبت باشد که از طریق عوامل منفی مانند کمبود تقاضا یا کاهش کارایی در سراسر بازارها ایجاد شود. تورم منفی زمانی به نفع اقتصاد است که عوامل مثبتی مانند پیشرفت فناوری و ارزانتر شدن هزینههای کالاها و خدمات در نتیجه چنین پیشرفتی، ایجاد شود.
در مجموع، این تورم منفی نیست که برای اقتصاد یک کشور خطرناک است، بلکه دوره تورم مثبت است که منجر به بروز تورم منفی بدهی میشود. شاید متأسفانه تورم مداوم و مکرر این نوع حباب بدهی توسط بانکهای مرکزی در طول یک قرن گذشته به یک امر عادی تبدیل شده باشد. در پایان باید گفت در حالی که این سیاستها ادامه دارند، اما تورم منفی همچنان به عنوان عاملی که به اقتصاد آسیب وارد میکند شناخته خواهد شد.