سرمایه گذاری کلاغی در بورس چیست؟
تقلید جزو خطرناکترین استراتژیهای خرید است | بورس به زبان ساده
سرمایه گذاری کلاغی در بورس به روشی از خریدوفروش سهام گفته میشود که بر اساس گفتهها و توصیههای دیگران باشد.
سرمایه گذاری کلاغی چیست؟
اگر از تازهکاران بورسی باشید این امکان وجود دارد که در روزهای اول فعالیت در بازار بورس، با پیشنهاد دیگران (دوستی که از شما سابقه بیشتری دارد، تحلیلگر کارگزاری، کانال تلگرامی، شخصیتهای معروف بورسی، کسانی که ادعا میکنند به اخبار رانتی دسترسی دارند و…) اقدام به خرید سهام کنید یا سهم دیگری را بفروشید. اما اگر مدتی به این کار ادامه بدهید و سبد سهامتان را بر اساس حرفها و تحلیلهای بعضا ضدونقیض دیگران مدیریت کنید، احتمالا متوجه خواهید شد که اگر همان سهامی را که در ابتدا در سبدتان داشتید نگه میداشتید و بین سهام مختلف جابهجا نمیشدید و کارمزد کارگزاری نمیدادید، در زمان حال وضعیت سبد سهامتان بسیار بهتر میبود و به جای متحمل شدن زیان، سود خوبی هم نصیبتان شده بود.
اینگونه افراد معمولا پیش از خرید سهام یک شرکت اطلاعات زیادی از آن شرکت ندارند و حتی اگر تا حدودی تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال هم بلد باشند، تازه بعد از خرید سهام و تشکیل سبد است که سراغ تحلیل میروند. چنین رفتاری همان رفتار به سبک کلاغهایی که میخواهند با تقلید از دیگران خودشان را مانند دیگران کنند و مانند آنها موفق باشند، غافل از اینکه شاید مسیری که منجر به موفقیت شخص دیگری شده، شاید کوتاهترین مسیر شکست ما باشد.
همه چیز درباره گواهینامه حرفهای بورس
رفتار سرمایهگذاران کلاغی در بورس چگونه است؟
همانطور که گفتیم همه چیز از تقلید از دیگران شروع میشود؛ سرمایهگذار میخواهد مسیر موفقیت را یکشبه طی کند و حاضر نیست درباره پیچوخمهای این مسیر دانش بیاندوزد و در طول مسیر تجربه کسب کند. چنین شخصی به دنبال مسیر مطمئنی است که دیگران پیمودهاند و ظاهرا قدم گذاشتن در چنین مسیری تضمین موفقیت است.
کلاغ در فرهنگ ما نماد تقلید کورکورانه است. مهمترین ویژگی سرمایهگذاران کلاغی هم این است که به جای آنکه روی پای خودشان بایستند از دیگران تقلید میکنند. این افراد به جای اینکه به دنبال اطلاعات رسمی و معتبر شرکتها باشند، به دنبال ایناند که ببینند چه کسی چه سهمی میخرد. معمولا خودشان را هم به این شکل قانع میکنند که «تحلیل جواب نمیدهد» یا «اطلاعاتی که شرکتها منتشر میکنند اطلاعات سوخته است و افراد موفق به این اطلاعات توجهی نمیکنند» و از این قبیل توجیهها. اما واقعیت این است که همه اینها بهانههایی برای کمکاری و نپذیرفتن مسئولیت خریدوفروش و دنبالهروی از دیگران است.
سرمایهگذاری کلاغی چه اثرات و پیامدهایی دارد؟
نکته بعدی این است که این دسته از فعالان بورسی از آنجا که اطلاعات معتبر و کافی از سهامشان ندارند و خریدوفروششان بر اساس نگاه تحلیلی نیست، با کوچکترین نوسانهای قیمت دچار نگرانی و اضطراب میشوند و نمیتوانند افتوخیزهای طبیعی بازار سرمایه را تحمل کنند؛ اینگونه است که این افراد به اصطلاح شبها خواب راحت ندارند!
این دسته از افراد اگر هم در معاملهای موفق شوند و سود خوبی ببرند، از آنجا که این سود بیشتر از روی بختواقبال بوده تا تحلیل و مطالعه، این سود را بهراحتی در معاملههای بعدی از دست خواهند داد. بهویژه در شرایطی که کلیت بازار روند نزولی بگیرد و اکثر سهمها در فاز اصلاحی قرار بگیرند، این دسته از افراد بیشتر از دیگران دچار زیان میشوند. چرا که در این شرایط بازار اصطلاحا حرفهایتر میشود و سود مناسب، یا لااقل زیان کمتر و معقولتر در کوتاهمدت، برای کسانی خواهد بود که با دقت بیشتر و تحلیل دقیقتر دست به خریدوفروش سهم میزنند.
سرمایه گذاری کلاغی به چه دلایلی انجام میشود؟
سرمایه گذاری بر اساس شایعات و گفتههای دیگران بیش از هر چیز دلایل روانشناسانه دارد. سادهترین کاری که هر شخص در هر زمینهای میتواند انجام بدهد پیروی از دیگران است؛ ایستادن روی پای خود و پذیرفتن تبعات تصمیمگیریها در حوزه سرمایه گذاری چیزی است که انسان بهمرور و با رسیدن به بلوغ در این زمینه میآموزد. اما به طور کلی چند دلیل را میشود برای بروز چنین رفتاری عنوان کرد.
فقدان تحلیل در سرمایه گذاری کلاغی
سرمایه گذاری که دانش تحلیلی ندارد و حوصله یادگیری تحلیل را هم ندارد، بدون شک پیرو دیگران خواهد بود. حتی ممکن است شخص دانش و تجربه کافی برای تحلیل داشته باشد، اما از روی تنبلی بخواهد به دیگری اعتماد کند و بر اساس گفتههای افراد دیگر دست به معاملهگری بزند.
از همان آغاز کار سرمایه گذاری حواسمان باشد که دنبال حرف دیگران نرویم. اگر سهمی را با تحلیل خودمان بخریم و ضرر کنیم، میتوانیم از این شکست درس بگیریم و برای تحلیل سهم بعدی دانش و تجربه بیشتری داشته باشیم. اما اگر با حرف دیگران سهامی را بخریم، هر اتفاقی که بیفتد هیچ تاثیری روی دانش و تجربه سرمایه گذاری ما نخواهد داشت
کمبود اعتمادبهنفس
بدون تردید اعتمادبهنفس یکی از ویژگیهای روانی لازم برای رسیدن به موفقیت در عالم سرمایه گذاری و معاملهگری است. کسی که اعتمادبهنفس نداشته باشد به تحلیلهای درست خودش هم نمیتواند پایبند بماند و ترجیح میدهد به جای اینکه با مسئولیت خودش به دنبال پیدا کردن سهم مناسب و پرپتانسیل بگردد و بعد از خرید منتظر رشد قیمت آن بماند، ترجیح میدهد به افراد دیگر اعتماد کند و با تکیه به آنها دست به سرمایه گذاری بزند.
ترس و طمع در سرمایه گذاری کلاغی
معاملهگران موفق باید بتوانند ترس و طمع خودشان را در بازار سرمایه کنترل کنند. کسی که از افت قیمت سهم و کاهش ارزش سبدش بترسد و هر شب با اعداد و ارقام و درصد ضرر و زیان بخوابد، بدون شک نمیتواند پایبند تحلیلهای خودش بماند و با کوچکترین جمله منفی از طرف دیگران اقدام به فروش سهامش خواهد کرد. در روندهای صعودی هم این شخص دچار طمع خواهد شد و اگر قیمت سهام موجود در سبدش بیش از ارزش ذاتی شوند، بازیچه طمع خواهد شد و به حرف کسانی گوش خواهد داد که حرف از رشدهای عجیبوغریب و نجومی میزنند. این شخص ممکن است به راحتی بخش زیادی از سود حاصل از سرمایه گذاریهایش را در چنین شرایطی از دست بدهد.
فقدان استراتژی معاملاتی
سرمایهگذاران حرفهای و باتجربه پیش از آنکه وارد معاملهای بشوند دقیقا میدانند که محدوده خریدشان کجاست و در چه محدودهای باید اقدام به فروش و خروج از سهم بکنند. این افراد چشمانداز زمانی مشخصی هم دارند و سعی میکنند برای رویدادهای پیشبینینشده هم از قبل برنامهریزی کنند. میشود این افراد را با کسانی مقایسه کرد که برای یک سفر چند روزه برنامهریزی میکنند و سعی میکنند پیش از آغاز سفر مقدمات لازم را فراهم بیاورند و برای اتفاقات غیرمنتظره هم آمادگی داشته باشند.
اما سرمایهگذارانی هم هستند که استراتژی ندارند و در نتیجه برنامهای هم برای خرید یا فروش سهامشان ندارند. این افراد ناچارند همیشه به دنبال مشورت با این و آن باشند و هر کس هر چه گفت گوش بکنند و بر اساس توصیههای دیگران عمل کنند. این افراد ممکن است به راحتی سهمی را بخرند و چند روز بعد بفروشند، در صورتی که اگر همان سهم را نگه میداشتند ممکن بود در بلندمدت سود بسیار خوبی ببرند. یا برعکس، ممکن است این معاملهگران سهمی را بخرند اما حاضر نباشند که بپذیرند کسی که خرید سهم را به آنها توصیه کرده در اشتباه بوده و ممکن است قیمت سهمی که خریدهاند نصف شود. در این حالت هم این افراد اقدام بهموقع نمیکنند و سهم را نگه میدارند و بیشتر بیشتر در زیان فرو میروند.
چرا سرمایه گذاری کلاغی به موفقیت منجر نمیشود؟
با توجه به نکاتی که تا اینجا گفتیم، نباید هم انتظار داشته باشیم که سرمایه گذاری کلاغی به موفقیت منجر شود. به قول پیتر لینچ، یکی از موفقترین سرمایهگذاران والاستریت، «اگر سهام شرکتی را بدون مطالعه و تحلیل بخرید، مانند آن است که در شرطبندی کرده باشید و احتمال موفقیت در این کار بسیار کم خواهد بود».
خرید سهام بر مبنای گفتههای دیگران و این شاخه و آن شاخه پریدن غیر از آنکه زیانمان را بیشتر کند و سودهای احتمالیمان را به جیب کارگزاری بریزد، فایده دیگری نخواهد داشت. سرمایه گذاری به معنای آن است که به دنبال خرید سهام شرکتهایی باشیم که احتمال رشد قیمتشان بیشتر از احتمال کاهش قیمتشان باشد. این هم حاصل نخواهد شد مگر اینکه یاد بگیریم دلایل افزایش و کاهش قیمت سهام شرکتها را خودمان تحلیل کنیم و به جای حرف دیگران به دنبال این دلایل باشیم.
راههای پیشگیری از سرمایه گذاری کلاغی در بورس
برای اینکه از رفتار کلاغی در بورس در امان باشیم، باید خودمان را در زمینههای مختلف تقویت کنیم. اول از همه باید دائما در حال یادگیری باشیم. هرچه بیشتر مطالعه کنیم و هرچه بیشتر یاد بگیریم، ابزارهای بیشتر و بهتری برای تحلیل شرکتها و قیمت سهامشان خواهیم داشت.
نکته بعدی اینکه مدیریت سرمایه داشته باشیم. مدیریت سرمایه هم برای هر شخصی میتواند متفاوت باشد. ولی مهمترین نکته این است که مقدار پولی که درگیر خرید سهام میکنیم باعث نگرانی و اضطرابمان نشود. واضح است که هرچه بیشتر یاد بگیریم و هرچه اطلاعات شرکتها را دقیقتر تحلیل کنیم، میتوانیم با خیال راحتتری سهم بخریم و درصد بیشتری از سرمایهمان را درگیر بازار سهام کنیم.
نکته آخر اینکه از همان آغاز کار سرمایه گذاری حواسمان باشد که دنبال حرف دیگران نرویم. اگر سهمی را با تحلیل خودمان بخریم و ضرر کنیم، میتوانیم از این شکست درس بگیریم و برای تحلیل سهم بعدی دانش و تجربه بیشتری داشته باشیم. اما اگر با حرف دیگران سهامی را بخریم، هر اتفاقی که بیفتد هیچ تاثیری روی دانش و تجربه سرمایه گذاری ما نخواهد داشت.
جمعبندی
سرمایه گذاری در بورس نباید بر مبنای حرفهای دیگران باشد. اگر میخواهیم در بورس سرمایهگذار موفقی باشیم، باید تحلیل سهام شرکتها در تنهایی را یاد بگیریم و اگر هم میخواهیم از دیگران مشورت بگیریم، بتوانیم دلایل تحلیلی آنها را پیش خودمان بهخوبی نقد کنیم و وجوه مثبت و منفی پیشنهادها به دقت بسنجیم. برای اینکه در این زمینه موفق باشیم باید همیشه در حال یادگیری باشیم و اعتمادبهنفس بورسیمان را بهمرور تقویت کنیم و به جای اینکه خودمان را تسلیم احساسات لحظهای کنیم، استراتژی معاملاتی داشته باشیم.