همه چیز درباره روش مارتینگل در بورس
این روش زمانی اجرا میشود که بازار نزولی است؛ پس حسابی به درد این روزها میخورد! | بورس به زبان ساده
روش مارتینگل در بورس زمانی اجرا میشود که بازار نزولی است و نمیدانیم چه زمانی ممکن است قیمتها صعودی شوند. در چنین شرایطی، استراتژی مارتینگل به معاملهگر کمک میکند تا خریدهایش را در گامهای مختلف انجام بدهد و با مدیریت سرمایه درست، میانگین قیمت خریدش را به حداقل ممکن برساند. اما روش مارتینگل چیست و چگونه کار میکند؟
روش مارتینگل چیست؟ تاریخچه و سابقه آن
برای درک بهتر روش مارتینگل، باید ایده پشت آن را خوب بفهمیم. از نظر فنی، مارتینگل در واقع یک استراتژی شرطبندی در یک شرایط خاص و حتی آرمانی است که پیشینه آن به قرن هجدهم و کشور فرانسه میرسد. سادهترین روش مارتینگل را میتوان برای بازی شیر یا خط در نظر گرفت؛ فرض کنید در یک شرطبندی، سکهای به هوا پرتاب میشود و شرکتکنندگان میتوانند روی شیر آمدن یا خط آمدن سکه شرط ببندند. از آنجا که در این بازی دو حالت (شیر یا خط) بیشتر وجود ندارد، اگر شرکتکنندهای بعد از هر بار باخت مقدار شرط خودش را دو برابر کند و به بازی ادامه بدهد، در اولین باری که برد میآورد، تمام باختهایش جبران خواهد شد.
مثال ساده: به زبان سادهتر، اگر بار اول ۱۰۰ تومان شرط بستید و باختید، بار دوم ۲۰۰ تومان شرط ببندید. اگر بار دوم هم باختید، این بار ۴۰۰ تومان شرط ببندید و به این کار ادامه بدهید. به این ترتیب، اولین باری که برنده میشوید، تمام باختهای قبلیتان جبران خواهد شد.
اما یک نکته را فراموش نکنید؛ این روش در عالم واقعیت، تا زمانی میتواند مفید باشد که شرکتکننده به منبع پول نامتناهی وصل باشد که در این صورت هم شاید نیازی به شرطبندی نداشته باشد!
روش مارتینگل در بورس چیست؟
از روش مارتینگل برای خریدوفروش در بازارهای مالی هم میشود استفاده کرد. در محیط بورس، معاملهگر سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و در هر مرحله با بخشی از سرمایه اقدام به خرید میکند.
روش مارتینگل زمانی بهطور قطع جواب میدهد که سرمایهگذار به مقدار بسیار زیادی پول دسترسی داشته باشد. به عبارت دیگر، معاملهگران دنیای واقعی سرمایه محدودی دارند و نمیتوانند در مراحل متعدد اقدام به خرید سهام کنند و هر بار مبلغ خریدشان ۲ برابر مقدار قبلی باشد
مثال ساده: فرض کنید قیمت سهامی که میخواهید بخرید، در حال حاضر ۱۰۰۰ تومان است. علاوه بر این، به دلایلی احتمال میدهید که روزهای آینده قیمت سهم پایینتر از امروز باشد. اما از طرفی فکر میکنید که تحت شرایطی خاص ممکن است قیمت سهام رشد کند. در این حالت پله اول خریدتان را در قیمت ۱۰۰۰ تومان به ازای هر برگه سهم انجام میدهید (فرض کنید مبلغ کل خریدتان در این مرحله یک میلیون تومان باشد).
روز بعد قیمت سهم کاهش مییابد و به ۹۵۰ تومان میرسد. اکنون طبق روش مارتینگل باید ۲ برابر مبلغ قبلی (یعنی ۲ میلیون تومان) خرید کنید. پس از این مرحله، مجموع خریدتان ۳ میلیون تومان خواهد شد و تعداد سهامتان ۳۱۰۵ سهم خواهد بود. حالا اگر مبلغ ۳ میلیون را بر عدد ۳۰۱۵ تقسیم کنید، میانگین خریدتان به دست میآید که تقریبا برابر است با ۹۶۶ تومان. اکنون برای اینکه معاملهتان وارد سود شود، دیگر لازم نیست که قیمت سهامی که خریدهاید بالای ۱۰۰۰ تومان برود، بلکه تقریبا به محض اینکه قیمت سهم از ۹۶۶ تومان بیشتر شود، معامله شما وارد سود خواهد شد.
نکته: میتوانید طبق میزان ریسکپذیری خودتان، این روش را شخصیسازی کنید. مثلا میتوانید سرمایهتان را به ۳ قسمت (مثلا یک میلیون، ۲ میلیون و ۴ میلیون تومان) تقسیم کنید و خریدتان را در ۳ پله انجام بدهید. همچنین میتوانید به جای اینکه فاصله پلههای خریدتان را ۵ درصد در نظر بگیرید، در بازههای ۱۰ درصدی اقدام به خرید کنید. برای مثال، خرید اولتان را در قیمت ۱۰۰۰ تومان، خرید دومتان را در قیمت ۹۰۰ تومان و خرید سومتان را در قیمت ۸۰۰ تومان انجام بدهید.
مزیت روش مارتینگل چیست؟
اگر از استراتژی مارتینگل (یا همان خرید پلهای) در کنار مدیریت سرمایه بهره بگیرید، بیشتر اوقات معاملات موفقتری خواهید داشت. مزیت اصلی روش مارتینگل در این است که بعد از هر بار خرید، میانگین خریدتان به مقدار قابل توجهی پایین میآید و بعد از برگشت بازار و صعودی شدن قیمتها، در کوتاهترین زمان ممکن وارد سود خواهید شد.
به عبارت سادهتر، دیگر لازم نیست صبر کنید تا قیمت سهام به قیمت خرید اولیهتان برسد و بعد از آن تازه وارد سود شوید. حتی ممکن است قیمت سهم به این زودیها به قیمت خرید اولیهتان نرسد و تا مدتها زیر این قیمت نوسان کند، در این صورت باید تا مدتها افت ارزش سرمایهتان را تحمل کنید یا اینکه با زیان از معامله خارج شوید.
عیب روش مارتینگل چیست؟
همانطور که اشاره کردیم، روش مارتینگل زمانی بهطور قطع جواب میدهد که سرمایهگذار به مقدار بسیار زیادی پول دسترسی داشته باشد. به عبارت دیگر، معاملهگران دنیای واقعی سرمایه محدودی دارند و نمیتوانند در مراحل متعدد اقدام به خرید سهام کنند و هر بار مبلغ خریدشان ۲ برابر مقدار قبلی باشد.
مثلا معاملهگری که در مجموع ۶۳ میلیون تومان سرمایه دارد، اگر بخواهد از این روش استفاده کند و در اولین پله فقط یک میلیون تومان خرید کند، تنها میتواند در پنج مرحله خرید کند. حالا اگر بین پلههای خریدش فقط ۵ درصد فاصله بیندازد، بین پله اول تا پله آخر خریدش فقط ۲۰ درصد فاصله خواهد بود. اما ممکن است قیمت سهم بیشتر از اینها (مثلا ۴۰ الی ۶۰ درصد) ریزش داشته باشد و این استراتژی بهراحتی زیان سنگینی به معاملهگر وارد کند.
بهترین حالت استفاده از روش مارتینگل در بورس
همانطور که اشاره کردیم، استفاده کورکورانه از روش مارتینگل برای خریدوفروش سهام میتواند به سرعت سرمایه اولیه برای خرید سهام را صفر کند (چون هر بار باید ۲ برابر مقدار قبلی خرید کنیم) و در نهایت ممکن است باعث شود تا مدتها در زیان بمانیم (چون ممکن است قیمت سهم بیشتر از آن چیزی که در ابتدا تصور میکردهایم کاهش پیدا کند).
از نظر حرفهایهای بازار، روش مارتینگل (یا خرید پلهای) مانند بسیاری از روشهای دیگر باید در جای درست و در کنار ابزارها و روشهای دیگر به کار گرفته شود. همچنین معاملهگر نباید انتظار داشته باشد که روش مارتینگل (یا هر ابزار و روش دیگری) با موفقیت صددرصد همراه باشد. در معاملهگری در بورس، برآیند معاملات مهم است، نه موفقیت در تکتک معاملاتی که انجام میدهیم.
اما جای درست استفاده از روش مارتینگل کجاست؟ به نظر «رده» اول از همه باید با استفاده از روشهای تحلیل بنیادی سهام مناسب برای خرید را انتخاب کنیم و در مرحله بعد به کمک ابزارهای تحلیل تکنیکال نوسانهای کوتاهمدت قیمت این سهام را زیر نظر بگیریم و محدودههای حمایتی معتبر را شناسایی کنیم. سپس در این محدودهها ۳ یا ۴ پله برای خرید در نظر بگیریم و در این پلهها با روش مارتینگل اقدام به خرید سهم کنیم.
ممکن است در نگاه اول این استراتژی پیچیده به نظر برسد، اما اگر تجربه بورسیتان بهمرور افزایش پیدا کند، متوجه خواهید شد که این چند مرحله سادهترین کاری است که باید برای رسیدن به بازدهی معقول و پایدار طی کنید. کلیت کار موفقترین معاملهگران و سرمایهگذاران هم چیزی شبیه به همین فرایند است.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
آیا برای موفقیت در معاملات به ماشین حساب یا اندیکاتور مارتینگل نیاز داریم؟
شاید اصطلاحهای ماشین حساب مارتینگل و اندیکاتور مارتینگل به گوشتان خورده باشد و فکر کنید با داشتن این ابزارها ضررها کمتر خواهد شد. اما نباید بگذارید این اسمهای عجیبوغریب گمراهتان کند. این ابزارها در بیشتر اوقات ابزارهایی برای انجام سریعتر محاسبات هستند و فایده بیشتری ندارند.
اگر میخواهید از روش مارتینگل بهترین استفاده را ببرید، باید اصول آن را بدانید و با نقاط ضعف و قوت آن در عمل آشنا شوید. بعد از آن اگر نیاز به ابزارهای کمکی داشتید میتوانید خودتان در نرمافزار اکسل یک ماشینحساب مارتینگل ساده و شخصی برای خودتان طراحی کنید یا از برنامهها و نرمافزارهای مشابه کمک بگیرید.
یک مثال واقعی از این روش در بورس ایران
فرض کنید با استفاده از تحلیل بنیادی به این نتیجه رسیدهایم که سهم شرکت فولاد مبارکه در مقطع فعلی ارزش سرمایهگذاری دارد. با بررسی نمودار قیمت سهم فولاد، به این نتیجه خواهیم رسید که حمایتهای معتبر این سهم ۱۲۰۰ تومان، ۹۰۰ تومان و ۸۰۰ تومان است. بنابراین پلههای خریدمان را در محدودههای این حمایتها در نظر میگیریم.
در این مثال فرض میکنیم کل سرمایهای که میخواهیم به خرید سهام فولاد اختصاص بدهیم ۷ میلیون تومان است. پس پولمان را به ۳ قسمت (۱ میلیون تومان، ۲ میلیون تومان و ۴ میلیون تومان) تقسیم میکنیم. خرید اولمان (مبلغ ۱ میلیون تومان در این مثال) را زمانی انجام میدهیم که قیمت سهم فولاد به ۱۲۰۰ تومان برسد. مرحله دوم خرید (مبلغ ۲ میلیون تومان) هم برای وقتی است که قیمت سهم به ۹۰۰ تومان برسد و مرحله سوم و آخر (مبلغ ۴ میلیون تومان) هم برای زمانی است که قیمت سهم به محدوده ۸۰۰ تومان برسد. به این ترتیب در این ۳ مرحله چیزی در حدود ۸۰۵۵ برگه سهام با خواهیم داشت و میانگین خریدمان به ازای هر سهم ۸۷۰ تومان خواهد بود. به این ترتیب اگر قیمت سهم صعودی شود و به بالای ۸۷۰ تومان برسد، معامله ما وارد سود خواهد شد.
نکته یک: ممکن است این پرسش پیش بیاید که شاید قیمت سهم به ۹۰۰ یا ۸۰۰ تومان نرسد. در این حالت دیگر لازم نیست پله دوم یا سوم خریدتان را انجام بدهید و همان بخشی از سرمایه که درگیر خرید سهام کردهاید (۱ میلیون یا ۳ میلیون) وارد سود خواهد شد. بعد از رسیدن به هدف قیمتی (مثلا ۱۵۰۰ یا ۲۰۰۰ تومان) هم میتوانید سهامتان را بفروشید و با یک سود مناسب از معامله خارج شوید.
نکته ۲: روش مارتینگل در بورس، در واقع ابزاری برای مدیریت سرمایه و کاهش ریسک است. معاملهگران حرفهای در دورههای مختلف بازار ممکن است استراتژیهای تدافعی یا تهاجمی در پیش بگیرند. مثلا وقتی کلیت بازار نزولی یا خنثی است، بهتر است سراغ استراتژیهای تدافعیتر برویم. در این حالت پلههای خریدمان را بیشتر میکنیم (به جای ۳ پله، ۴ یا ۵ پله در نظر میگیریم) و فاصله بیشتری بین پلهها میاندازیم.
مثلا اگر به این نتیجه برسیم که حمایت ۱۲۰۰ تومان در فولاد به سمت پایین شکسته خواهد شد، در این محدوده خریدی انجام نمیدهیم و پله اول خریدمان را برای محدوده ۹۰۰ تومان در نظر میگیریم.
در بازار صعودی هم بهتر است برعکس عمل کنیم؛ یعنی پلهها را کمتر کنیم و فاصلههای کمتری بین پلهها در نظر بگیریم.
استراتژی مارتینگل روشی است که در بازیهای شرطبندی از آن استفاده میشود. اگر بخواهیم از این روش در بازار بورس استفاده کنیم، بهتر است آن را در کنار روشها و ابزارهای تحلیلی مناسب به کار بگیریم. برای بهینهسازی برآیند معاملات، خوب است که این روش را برای خودمان شخصیسازی کنیم و در دورههای مختلف بازار (صعودی، نزولی و نوسانی) از شکلهای مختلف روش مارتینگل بهره بگیریم.